مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
تحلیل تکنیکال، علم بررسی رفتار قیمت است، درحالی که تحلیل فاندامنتال به معنی بررسی صورتهای مالی شرکتهاست. تحلیلگر فاندامنتال چیزی شبیه به یک نفر حسابدار و حسابرس است که سعی میکند با جستجوی صورتهای مالی و دفاتر حسابداری، و با توجه به وضعیت سودآوری شرکت، چشمانداز پیش روی آن را مثبت یا منفی تشخیص دهد.و نیز دریابد که آیا شرکت در طی سالهای آینده، مرتبا رو به رشد و توسعه و افزایش عایدی خواهد بود یا اینکه در مسیر ورشکستگی و انحلال است. اگر از یک فاندامنتالیست درباره خرید سهام یک کارخانه مشورت بخواهید، مستقیما به سراغ میزان تولیدات شرکت خواهد رفت، مبلغ حاصل از فروش محصولات را مشخص میکند و آن را با انواع هزینههای انجام شده توسط شرکت مقایسه مینماید. سپس در انتهای همه محاسبات، به این میرسد که آیا چه میزان از مجموع فروش شرکت بعنوان سود خالص باقی مانده است. و برمبنای یک قاعده عرفی که به آن P/Eمیگویند، این مقدار سود را ضرب در عددی مانند 5 یا
7 میکند و آن را تحت عنوان ارزش واقعی سهام این کارخانه به شما پیشنهاد میکند. حال اگر قیمت فعلی سهام از قیمت پیشنهادی مشاور کمتر باشد، به معنی آن است که خریداری آن برای شما مقرون به صرفه خواهد بود.
اما تحلیلگر تکنیکال مطلقا کاری با وضعیت سود و زیان شرکت ندارد. اینکه شرکت چه نوع محصولی را به چه تعداد تولید نموده و به فروش میرساند، اهمیتی برای تحلیلگر تکنیکال ندارد! بگذارید خیالتان را راحت کنم، حتی اینکه آیا با یک شرکت ورشکسته و نابود مواجهیم یا چراغهای شرکت روشن و کارگران مشغول به کارند نیز هیچ اهمیتی برای یک تکنیکالیست ندارد! تنها چیزی که برای تحلیلگر تکنیکال مهم است این است که آیا سهام این شرکت در بازه زمانی اخیر، معمولا با چه قیمتی مورد معامله قرار گرفته است.
اگر تحلیلگر فاندامنتال تمام تمرکز خود را بر روی محاسبه میزان سود و زیان و تولید و فروش شرکت قرار میدهد و سعی میکند دیوارهای کارخانه را کنار زده و از آنچه درون شرکت درحال وقوع است مطلع شود، درعوض تحلیلگر تکنیکال، ذرهبین خودش را بر روی آدمهایی قرار میدهد که در بازار بورس مشغول خرید و فروش سهام این شرکت هستند و سعی میکند با اندازهگیری میزان عطش و اشتیاق ایشان نسبت به خرید و فروش سهام – با فرض اینکه احتمالا، اطلاعات پنهانی در این میان وجود داشته و لابد عدهای قبلا از آن باخبر هستند – به پیشبینی مطوبی نسبت به وضعیت آینده قیمت سهم برسد.
اینکه آیا تحلیل تکنیکال بهتر است یا فاندامنتال، امری سلیقهای است و بستگی به این دارد که آیا سوال را از چه کسی بپرسید. و قاعدتا از نگارنده این کتاب انتظار ندارید بگوید فاندامنتال بهتر از تکنیکال است!! اما اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم بله قطعا تحلیل تکنیکال بسیار بهتر از تحلیل فاندامنتال است! و دلیل آن علاوه بر تمام کتب و مقالاتی که در تایید این امر نوشته شدهاند، همچنین تجربیات شخصی بنده هستند که طی سالهای متمادی از مقایسه نتایج خودم با سایر تحلیلگران فاندامنتالیست بدست آوردهام.
از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، گستردگی دامنه کاربرد آن است. یک تحلیلگر فاندامنتال اغلب بصورت همزمان توانایی فعالیت بر روی انواع مختلف صنایع گوناگون را ندارد و نمیتواند همزمان درحال فعالیت در بازارهای مختلف باشد، بلکه تبحر و تخصص او صرفا در یک یا چند صنعت خاص متمرکز میشود. بعنوان مثال از یکنفر تحلیلگر بنیادی که به طور تخصصی در عرصه تحلیل صنعت بانکی فعالیت میکند، نمیتوان انتظار داشت به همان خوبی قادر به تحلیل سهام شرکتهای صنعت خدمات انفورماتیک نیز باشد. و یا با نگاهی کلانتر، یک فاندامنتالیست حرفهای که اشراف کامل بر تحلیل بنیادی شرکتهای بورس ایران داشته باشد، ممکن است اصلا از قواعد و قوانین تحلیل در بازار بورس بینالملل هیچ اطلاعی نداشته باشد. اما برای یک تحلیلگر تکنیکال مطلقا چنین نیست و هیچ مانعی نمیتواند او را از فعالیت در انواع مختلف بازارهای مالی محدود نماید. تمامی فرمولها، قواعد، ابزار، نکات، روشها و مهارتهایی که تحلیلگر تکنیکال میداند همگی در تمام بازارهای مالی مختلف کاملا صادق و قابل استفاده خواهند بود. برای یک تکنیکالیست اصلا فرق نمیکند که آیا نموداری که درحال بررسی آن است به یک سهم از بورس ایران اختصاص دارد، و یا بفرض نمودار قیمت جهانی نفت یا طلا است. نمودار قیمت سهام در بورس نیویورک دقیقا از همان الگوها و قوانینی تبعیت میکند که نمودار قیمت ارز در بازار فارکس و یا قیمت شکر در بورس کالا.
مزیت بعدی تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، مساله سرعت انجام تحلیل است. به خاطر دارم که چندین سال پیش برای مدتی مسئول صفحه بورسی یکی از روزنامههای اقتصادی معروف بودم. در آنجا وظیفه داشتم هر روز صفحه مربوط به بورس را با مجموعهای از اخبار و مقالات و تحلیلهای بورسی پر کنم. در آنجا بود که این تفاوت در سرعت تحلیل را در میان تحلیلگران تکنیکال و فاندامنتال به وضوح مشاهده کردم. هر وقت که قرار بود یک تحلیل بنیادی در خصوص یکی از سهام بورس ایران چاپ کنیم لازم بود حداقل سه الی چهار روز به دوستان فاندامنتالیست فرصت دهیم تا بتوانند تحلیل خود را بر روی سهام موردنظر بطور کامل انجام دهند. در حالی که اگر قرار بود همان سهم را به لحاظ تکنیکال بررسی کنیم، خودم یا سایر دوستان تکنیکالیست میتوانستیم به سادگی ظرف نیمساعت الی یکساعت، مطلب مناسبی را برای چاپ آماده کنیم.
و بالاخره به اعتقاد من مهمترین مزیت تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال قطعا وجود فاکتور بسیار مهمی بنام حدضرر[99] در تحلیل تکنیکال است. شاید برایتان عجیب باشد ولی اینکه تحلیلهای تکنیکال قابلیت نقض شدن دارند نه تنها نقطه ضعف آنها نیست بلکه جزو مزایا و برتریهای تحلیل تکنیکال به حساب میآید!. یک تحلیلگر تکنیکال از همان ابتدا به خوبی میداند که تمامی تحلیلهای تکنیکال، حتی بهترین و ایدهآلترین آنها، صرفا جنبه آماری داشته و بر پایه معادلات احتمالی ساخته شدهاند. هیچ تحلیل تکنیکال مطلقا عاری از خطا نیست و همواره احتمال نقض شدن تمامی آنچه که تحلیلگر بعنوان دادهها و سناریوهای احتمالی مورد بررسی قرار داده وجود دارد. بنابراین تکنیکالیست از همان ابتدا از نقطهای بعنوان حدضرر در معاملات خود استفاده میکند و معتقد است درصورت رسیدن به این نقطه بحرانی، همه آنچه که بعنوان مفروضات اولیه مورد استفاده قرار گرفتهاند بطور کامل نقض خواهند شد و باید در اولین فرصت ممکن و با کمترین میزان ضرر و زیان به سرعت از بازار خارج گشت. حدضرر برای یک تکنیکالیست مانند ترمز خطر و چتر نجات عمل میکند و او را حتی در بدترین شرایط نیز از مرگ حتمی نجات خواهد داد. متاسفانه تحلیل فاندامنتال اساسا فاقد چنین ویژگی است و از نگاه فاندامنتال هرچقدر که بازار برخلاف تحلیل حرکت نماید نه تنها سیگنال خروج صادر نخواهد شد بلکه موقعیت مذکور برای سرمایهگذاری ارزندهتر خواهد شد! این نوع نگاه دیر یا زود موجب نابودی هر معاملهگر خواهد شد! بالاخره یک اشتباه، اولین و آخرین اشتباه او خواهد بود و تمام!
[99] Stop Loss
دیدگاهتان را بنویسید