قانون الگوی سر و شانه
در صورتیکه قیمت بتواند خط گردن را به سمت پایین بشکند، روند صعودی بطور کامل نزولی گشته و قیمت حداقل به اندازه فاصله سر تا خط گردن به نزول خودش ادامه خواهد داد.
دقت کنید که این کمترین تارگت مورد انتظار است و در اغلب مواقع شاهد نزول بسیار بیشتر از این مقدار هستیم. بنابراین هرگز در لحظه رسیدن به تارگت فوق، با تصور اینکه روند نزولی به پایان رسیده است، اقدام به خرید نکنید!
در بازارهای دوطرفه، شکسته شدن خط گردن با سرعت و حجم معاملاتی بالا انجام میپدیرد که بدلیل باز کردن پوزیشنهای فروش فراوان توسط خرسهای بازار میباشد. حتی ممکن است در اثر سرعت بیش از حد قیمت، شاهد وقوع گپ در نقطه شکست باشیم. این قبیل گپها که در میانه روند و در اثر شتاب گرفتن ناگهانی آن رخ میدهند اصطلاحا Runaway Gap نامیده میشوند. ویژگی مهم این مدل گپها این است که برخلاف گپهای معمولی، مجددا پُر نمیشوند. نمونهای از Runaway Gap را میتوانید در تصویر زیر بر روی نمودار Eurusd مشاهده نمایید.
در بازارهای دوطرفه میتوان اندکی پایینتر از خط گردن یک پوزیشن فروش باز نمود و تارگت را به اندازه فاصله سر تا خط گردن انتخاب کرد. حدضرر را باید اندکی بالاتر از شانه راست قرار دهید زیرا آخرین سقف از یک روند نزولی همواره مطمئنترین حدضرر برای پوزیشنهای فروش است. شیب آخرین نزول در شانه راست معمولا بیشتر از شیب حرکت صعودی قبلی میشود. بعنوان مثال در تصویر زیر مشاهده میکنید که بازار تمام صعود اولیه در شانه راست را صرفا با یک کندل قدرتمند نزولی به سرعت طی کرده است.
باتوجه به اینکه اندازه سر همیشه بزرگتر از شانهها، و معمولا حدود 2 الی 3 برابر آنهاست، لذا ریسک به ریوارد در الگوی سر و شانه حتما بزرگتر از یک میشود. به همین دلیل الگوی سر و شانه موقعیت بسیار جذابی را جهت معاملهگری در بازارهای دوطرفه فراهم میآورد. بعنوان مثال در تصویر زیر مشاهده میکنید که پوزیشن فروش بر روی زوج ارز Eurusd منجر به کسب سود تقریبا 650 دلاری شده است در حالیکه حدضرر اولیه صرفا 500 دلار بوده است. بعد از گذشت زمان مناسب، هنگامیکه معامله بقدر کافی در سود فرو رفت میتوانیم حدضرر اولیه را جابجا کرده[146] و آنرا به نقطه ورود منتقل نماییم تا حتی درصورت بازگشتِ ناگهانیِ قیمت نیز دچار هیچ ضرر و زیان خاصی نشویم. به این کار، یعنی به منتقل نمودن حدضرر به نقطه ورود اولیه، که منجر به حذف کامل ریسک معاملاتی پوزیشن میگردد، اصطلاحا ریسک فری[147] کردنِ پوزیشن میگوییم.
در برخی از مواقع ممکن است الگوی سر و شانه بهنگام شکسته شدن یک خط روند صعودی تشکیل بشود. در این صورت شانه راست به دلیل بوسه وداع به خط روند صعودی شکسته شده ایجاد میگردد.
ممکن است قله میانی (سر) در درون خودش از یک الگوی بازگشتی کوچکتر، مانند دوقله و یا حتی سروشانهای کوچکتر، تشکیل شده باشد. بعنوان مثال در تصویر زیر مشاهده میکنید که قله میانی از دو قله کوچکتر و همسطح تشکیل شده است. حتی شانه های چپ و راست نیز میتوانند در درون خود از الگوهای بازگشتی کوچکتری ساخته شده باشند، هرچند تشکیل سر از یک الگوی دوقله کوچکتر رایجتر است.
در حالت ایده آل، نه تنها خط گردن باید تقریبا افقی باشد بلکه حتی خطی که نوک شانهها را به یکدیگر متصل میکند نیز باید به موازات خط گردن قرار داشته باشد. بعنوان مثال در تصویر زیر، نمایش درست و نادرست الگوی سر و شانه را مشاهده میکنید.
الگوی سروشانه باید دارای تقارن عمودی باشد و محور این تقارن باید از وسط سر عبور کند. به بیان دیگر، شانه های چپ و راست باید قرینه یکدیگر بوده و نه تنها به لحاظ ارتفاع عمودی بلکه حتی به لحاظ تعداد کندل نیز باید باهم مشابه و هم اندازه باشند. مدت زمان تشکیل شانه راست نباید بیش از حد متفاوت با شانه چپ باشد و در غیر اینصورت موجب نقض شدن الگو به لحاظ زمانی خواهد شد.
همانطور که گفتیم شیب خط گردن باید تقریبا افقی باشد و نمیتواند شیب بسیار تند صعودی یا نزولی داشته باشد. اما در الگوی سر و شانه مستقیم باتوجه به ماهیت صعودی روند، ممکن است دره دوم اندکی بالاتر از دره اول تشکیل بشود. بنابراین در الگوی سروشانه مستقیم، شیب صعودی ملایم بر روی خط گردن مورد قبول قرار خواهد داشت، به شرطی که این تندی این شیب موجب برهم خوردن تناسب الگو نشود. به همین ترتیب الگوی سروشانه معکوس میتواند دارای خط گردن با شیب ملایم نزولی باشد.
بعنوان مثال در تصویر زیر، الگوی سروشانه مستقیم بر روی نمودار خودروسازی سایپا(خساپا) دارای خط گردن با شیب ملایم صعودی به سمت بالا است
[146] Trailing Stop
[147] Risk Free
دیدگاهتان را بنویسید