فصل سوم: پترنهای تکنیکال
تاکنون نگاه خود را صرفا معطوف به الگوهای شمعی میکردیم. به اینصورت که بر روی یک الی سه کندل پایانی نمودار تمرکز نموده و سعی میکردیم برمبنای شکل ظاهری الگوهای شمعی تشکیل یافته بر روی چارت، به پیشبینی وضعیت آینده بازار بپردازیم.
نقطه قوت الگوهای شمعی، همین سرعت عمل بالای آنها در تصمیمگیری است. هنگامیکه کار عملی خود را در بازارهای واقعی شروع کنید متوجه خواهید شد که این ویژگی الگوهای شمعی چه قابلیت بینظیری را در اختیارتان میگذارد تا بتوانید صرفا با رصد وضعیت یک روزهی بازار، بهترین تصمیم را برای معاملات خود اتخاذ نمایید. قابلیتی که در هیچیک از سایر روشهای تحلیل تکنیکال وجود ندارد. اما دقیقا نقطه ضعف نگاه شمعی نیز همین است. اینکه شما تمام پیشبینی خود را صرفا متکی به وضعیت آخرین روزهی بازار نمایید، و تمام تاریخچه قبلی نمودار را کاملا بی اثر بپندارد! مگر میشود تمام تاریخچه چندصد روزه قبلی نمودار کاملا بی اهمیت بوده و تمام آینده صرفا به نحوه حرکات قیمت در آخرین روز بستگی داشته باشد؟!
از طرف دیگر امروزه در بسیاری از کشورهای مدرن، ساعات معاملاتی بازارهای جهانی به گونهای شده که بورسهای بینالملل بصورت شبانهروزی و بی وقفه فعالیت میکنند. و نتیجتا نقاط باز و بسته شدن کندلها در چنین دنیایی عملا وجود واقعی و فیزیکی ندارد. بنابراین نقاط باز و بسته شدن کندلها که محور اصلی تمامی تحلیلهای شمعی است، اهمیت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده است.
مشکل دیگر الگوهای شمعی این است که توانایی پیشنهاد «تارگت» ندارند. یک معاملهگر برای تعیین حجم معاملات خود نیاز به دانستن تارگت معاملات دارد. بدون در اختیار داشتن تارگت هرگز نمیتوانید ریسک به ریوارد یک موقعیت را محاسبه نموده و برمبنای آن، حجم معاملاتی مناسب را انتخاب نمایید. الگوهای شمعی متاسفانه توانایی پیشبینی تارگت ندارند و صرفا باید روز به روز بازار را دنبال نمایید تا نقاط ورود و خروج مناسب را بصورت زنده از الگوهای شمعی استخراج نمایید.
نهایتا مشکل نگاه کندلی این است که تعداد سیگنالهای معاملاتی صادره توسط الگوهای شمعی معمولا به قدری نیست که بتواند عطش معاملاتی نوسانگیران و تریدرهای میانروزی[117] را در بازارهای سریع و مدرن امروزی ارضا نماید. درحالیکه سایر روشهای تکنیکال مانند اندیکاتورها یا پترنهای تکنیکال میتوانند روزانه چند ده عدد سیگنال را به سهولت تولید نمایند.
به این دلایل قصد داریم در فصل جدید، نگاه جامع تری را معرفی نماییم که اصطلاحا آنرا نگاه الگویی یا پترنی مینامیم. در نگاه پترنی سعی میکنیم محدوده وسیعتری را بر روی نمودار -که حداقل شامل صد الی دویست کندل متوالی و مجاور بهم باشد- مورد توجه قرار داده و به جستجوی الگوها و اشکال هندسی بپردازیم.
برخی از این الگوها که تحت عنوان پترنهای تکنیکال معرفی میشوند، عبارتند از:
- سطوح حمایت و مقاومت: خطوط افقی بر روی چارت متشکل از قلهها و درههای همسطح.
- خطوط روند و کانالهای صعودی و نزولی: خطوط مورب تکی یا موازی.
- الگوهای سقف دوقلو و کف دوقلو: قلهها و درههای همسطح و متوالی.
- الگوهای سروشانه مستقیم و معکوس: سه قله یا دره متوالی و مجاور بهم در انتهای روند با آرایشی خاص.
- انواع الگوهای سه گوش: مانند مثلث متقارن، مثلث بازشونده، کنجهای صعودی و نزولی، مثلثهای قایمالزاویه صعودی و نزولی، الگوی پرچم.
- الگوهای هارمونیک: الگوهایی با نسبتهای مشخص بین امواج داخلی مانند الگوهای گارتلی، خفاش، پروانه، کوسه، خرچنگ، …
- و غیره …
در این فصل سعی میکنیم این الگوها را یک به یک خدمتتان معرفی نموده و نکات و ویژگیهای هریک و روش معاملهگری بر روی آنها را خدمتتان بازگو نماییم.
[117] Intraday Trader
دیدگاهتان را بنویسید