دینامیک ادراک
دینامیک ادراک
افراد حرفهای هیچ یک از اطلاعات بازار را دردناک تلقی نمیکنند، پس هیچ تهدیدی برای آنها وجود ندارد. در نتیجه چیزی هم برای دفاع وجود ندارد. آنها در جریان قرار دارند، زیرا فرصتهای بیپایان را درک میکنند و وقتی فرصتی وجود نداشته باشد، میتوانند این واقعیت را تشخیص داده و معاملات خود را کاهش دهند یا معاملهای انجام ندهند.
اشکالزدایی از نرمافزار ذهنی
فرآیند معاملهگری با درک یک فرصت آغاز میشود. بدون درک فرصت، دلیلی برای معاملهگری نخواهیم داشت.
بین ما و هر چیز دیگری که در محیط خارجی هست، رابطه علت و معلولی وجود دارد. در نتیجه برخورد ما با نیروهای خارجی باعث ایجاد چیزی در درون ذهنمان میشود که آن را ” انرژی ساختاری” مینامیم که یک مفهوم انتزاعی است. خاطرات، تمایزات و در نهایت باورهایی که در زندگی خود به دست میآوریم، در محیط ذهنیمان به شکل انرژی ساختاری وجود دارند.
افکار انرژی هستند و از آنجایی که با کمک زبان فکر میکنید، ساختار افکارتان تحت تاثیر محدودیتها و قوانین زبان خاصی است که به کمک آن بیان میشود.
مایکروویوها انرژی هستند. نور لیزر انرژی است.
به نظر میرسد که تجارب رویایی از همان ویژگیها و ابعاد چیزهایی برخوردار هستند که ما درک میکنیم؛ یعنی ادراکات ما در زمان بیداری، زمانی که زندگی را به کمک حواس پنجگانه تجربه میکنیم. تنها راه امکانپذیر بودن رویاها این است که آنها شکلی از انرژی ساختاری باشند.
درک و یادگیری
هر چیزی که انرژی باشد، پتانسیل این را دارد که به عنوان نیرویی خود را نشان دهد و این همان کاری است که خاطرات، تمایزات و عقاید ما انجام میدهند. انرژی نهفتهی درون ما، با طبقهبندی آگاهیمان، بسیاری از اطلاعات را محدود میکند.
نمودار در ابتدا، اطلاعات یکسان غیر قابل تفکیکی را ارایه میدهد. اطلاعات غیر قابل تفکیکی که بطور معمول حالت سردرگمی ایجاد میکنند و این به احتمال زیاد همان چیزی است که وقتی اولین بار با یک نمودار روبرو شدید، تجربه کردهاید.
اکنون با دانشی که به دست آوردهاید، نوعی انرژی ساختاری در درونتان به وجود آمده است که به عنوان یک نیرو روی دید چشمان شما اثر میگذارد و باعث میشود تا تمایزهای مختلفی را که یاد گرفتهاید، تشخیص دهید.
هرگز چیزی را نخواهید دید که هنوز در مورد آن نیاموختهاید، جز زمانی که در موقعیتی جدید یا منحصربهفرد قرار گرفته باشید. برای یادگیری در مورد چیزی باید بتوانید آن را تجربه کنید. تا زمانی که نیاموزید، همهی چیزهای دیگر برای شما نامرئی باقی خواهد ماند.
همانطور که لایههای تجربه را از دیدگاه انرژی تحلیل کردیم، به آموختن موارد زیر میپردازیم:
- نحوهی طراحی ذهن ما برای فکر کردن چگونه است؟
- نحوهی پردازش اطلاعات چگونه است؟
- چگونه این فرایندها بر آنچه تجربه میکنیم، تاثیر میگذارند؟
- توانایی ما در شناخت امکانات جدید چگونه است؟
دو نوع انرژی ذهنی داریم:
1)انرژی با بار مثبت که آن را عشق، اعتمادبهنفس، خوشبختی، شادی و اشتیاق مینامیم.
2)انرژی با بار منفی که آن را ترس، وحشت، نارضایتی و اضطراب و استرس مینامیم.
درک و ریسک
هر معامله موقعیت و نتیجه احتمالی خود را به همراه دارد و مستقل از هر معاملهی دیگر است. درک هر فرد از ریسک از دیدگاه فردی دیگر میتواند غیر منطقی تلقی شود. ریسک نسبی است، اما برای هر فرد در لحظهای که آن را حس میکند، مطلق و مسلم به نظر میرسد.
قدرت تعمیم
ذهن ما یک ویژگی طراحی شدهی ذاتی دارد که برای تعمیم هر چیزی است که در محیط خارجی وجود دارد، چیزهایی که در کیفیت، ویژگیها، خواص یا صفات مشابه به چیزهای دیگری هستند که از قبل در محیط ذهنی ما به عنوان یک حافظه یا تمایز ثبت شدهاند. این گرایش طبیعی ذهن ما به تعمیم، یک عملکرد ذهنی ناخودآگاه است که به طور خودکار رخ میدهد. ذهن ما با عملکردی طبیعی اطلاعات را پردازش میکند.
ذهن همهی ما به نحو مشابهی عمل میکند، اما در همان حال منحصربهفرد است. اتفاقی که با عنوان ” پیش داوری” بیان میشود یعنی به عنوان مثال؛ کودکی که از سگ میترسد، وقتی با سگ جدیدی روبرو میشود، بطور کامل موقعیت را تعمیم میدهد و از دیدگاه او واقعیت وضعیت کنونی همانند موقعیت سگ خشمگینی است که در ذهن او وجود دارد و او آن را بدون تردید به عنوان یک حقیقت مطلق پذیرفته است و بدن کودک پر از انرژی منفی میشود.
یکی از اهداف شما به عنوان معاملهگر، این است که فرصتهای موجود را به عنوان تهدیدی برای درد تلقی نکنید.
بازار با یک دیدگاه بیطرف، اطلاعاتی را در مورد پتانسیل خود برای حرکت تولید کرده و برای شما که نظارهگر هستید، جریان بیپایانی از فرصتها را فراهم میکند که بر اساس آنها میتوانید به سهم خودتان کاری انجام دهید.
اگر این ولقعیت را بپذیرید که بازار اطلاعات مثبت یا منفی را به عنوان ویژگیهای ذاتی خود تولید نمیکند، پس، ذهنتان است که با پیروی از روش پردازش اطلاعات، به اطلاعات بازار بار مثبت یا منفی میبخشد.
بازار باعث نمیشود که شما بر شکست و درد و یا برنده شدن و لذت تمرکز کنید. آنچه موجب میشود اطلاعات کیفیتی مثبت یا منفی پیدا کنند، همان فرآیند روانی ناخودآگاه است.
ذهن ما بطور مداوم اطلاعاتی را که در خارج از ما وجود دارد، با اطلاعاتی پیوند میزند که در ذهنمان است و باعث میشود که شرایط خارجی و آنچه در حافظهمان هست، یکسان بنظر برسد.
دیدگاهتان را بنویسید