الگوی هارمونیک گارتلی (GARTTLY)
نخستین حالت در میان الگوهای XABCD که به صورت یک الگوی خاص نامگذاری شده است، الگوی گارتلی میباشد. شناخت این الگو به لحاظ سابقه تاریخی نیز به ده ها سال قبل از الگوهای دیگر باز میگردد. الگوی گارتی نخستین بار توسط اچ. ام. گارتلی در سال 1932 به عرصه تکنیکال معرفی شده است. الگوی گارتلی برمبنای مهمترین عدد فیبوناچی یعنی نسبت %61.8 تعریف میشود. این الگو در مواقعی رخ میدهد که میزان ریتریس در موجAB به اندازه %61.8 باشد.
گارتلی در بررسیهای مفصلی که بر روی نمودارها و بویژه الگوهای XABCD انجام میدهد متوجه میشود که الگو در بسیاری از مواقع با اصلاح 61.8 درصدی در موج AB آغاز میگردد. گارتلی معتقد است که اگر موج AB با ریتریس 61.8 درصدی به پایان برسد، در آنصورت بهترین ناحیه PRZ بر روی سطح ریتریسمنت %78.6 از موج XA قرار خواهد گرفت. بنابراین گارتلی پیشنهاد میکند هنگام مشاهده الگوی XABCD در صورتیکه میزان ریتریس در موجAB به میزان نسبت فیبوناچی مهم %61.8 باشد، پس از مشخص نمودن ناحیه همپوشانی فیبوناچیها سعی کنید ناحیهای را به عنوان PRZ اصلی الگو درنظر بگیرید که در محدوده ریتریسمنت %78.6 از موج XA قرار داشته باشد. دقت کنید که در این روش، موقعیت هر دو نقطه B و D را برمبنای سطوح ریتریسمنت موج XA بیان میکنیم. به عبارت دیگر، مزیت استفاده از الگوی گارتلی این است که ضمن سهولت و سرعت دستیابی به پاسخ نهایی، برای پیدا کردن نقطه D نیاز به استفاده از چندین ابزار مختلف نداریم و صرفا با یک فیبوناچی ریتریسمنت که بر روی موج XA قرار داده شود میتوانیم به سرعت تارگت احتمالی برای موج CD را مشخص نماییم.
دقت کنید که در تصویر فوق، میزان ریتریس برای هر دو نقطه B و D برمبنای فیبوناچی اصلاحی که بر روی موج XA قرار گرفته، محاسبه شده است. هنگامی که ریتریس نخست در نقطه B بر روی سطح RET 0.61XA به پایان میرسد، منتظر میمانیم تا ریتریس دوم بر روی سطح RET 0.78XA خاتمه یافته و در صورت مشاهده یک الگوی بازگشتی شمعی در نقطه D ، اقدام به ورود به بازار برخلاف جهت روند میکنیم. در الگوی گارتلی میزان ریتریس قیمت در موج BC اهمیت خاصی ندارد و نقطهC میتواند هریک از نسبتهای ریتریسمنت مجاز 0.382 تا 0.886 را نسبت به نقطهA داشته باشد. میزان ریتریس بین نقاط D و B نیز میتواند کلیه نسبتهای مجاز از 1.27 تا 1.61 را به خود اختصاص دهد. برای حدضرر میتوانید از سطح بعدی فیبوناچی در %88.6 ویا حتی از پیوت X استفاده کنید.
دقت کنید آنچه قبلا درخصوص الگوی XABCD در حالت کلی عنوان شد، و روشی که برای جستجوی ناحیه PRZ از طریق همپوشانی فیبوناچیها بیان گردید، کماکان کاملا کارایی دارد. و استفاده از الگوی گارتلی بدون اینکه بطور همزمان توسط همپوشانی فیبوناچیها مورد تایید قرار گرفته باشد، توصیه نمیشود. به عنوان مثال اگر شاهد تشکیل چند ناحیه همپوشانی مختلف در نقاط متفاوت باشیم، میتوانیم کلاستری را به عنوان تارگت اصلی درنظر بگیریم که در مجاورت تارگت اصلی الگوی گارتلی، یعنی در RET 0.78XA رخ داده باشد. در تصویر زیر، تشکیل ناحیه PRZ را که از همپوشانی فیبوناچی های سه گانه بدست آمده است در محدوده مورد انتظار الگوی گارتلی، یعنی در مجاورت سطح ریتریسمنت %78.6 ملاحظه می نمایید.
الگوی گارتلی میتواند در هر دو حالت صعودی و نزولی مورد استفاده قرار گیرد. هرچند که برای معاملهگر ایرانی که در بورس یکطرفه ایران فعالیت میکند طبیعتا کاربرد اصلی این الگو به عنوان سیگنال ورود به بازار در حالت صعودی است. اما در یک بازار دوطرفه میتوان از الگوی نزولی گارتلی نیز در روند نزولی جهت تولید سیگنال فروش استفاده نمود. به عنوان مثال در تصویر زیر، میتوانید الگوی گارتلی نزولی را که منجر به صدور سیگنال فروش در نقطه D شده است، بر روی نمودار قیمت جهانی طلا مشاهده نمایید. ناحیه PRZ که در محدوده ریتریسمنت %78.6 قرار داشته، توسط همپوشانی فیبوناچیها نیز مورد تایید قرار گرفته است. برای خلوت شدن نمودار، خطوط ترند فیبوناچی را از تصویر حذف کردهایم، اما در عوض میتوانید توضیحات مربوط به هریک از سطوح اصلی فیبوناچی را بر روی نمودار مشاهده نمایید.
نکته بسیار مهم در ارتباط با الگوهای هارمونیک این است که صرفا هنگامی میتوانید از این الگوها استفاده کنید که کلیه نقاط XABC بطور کامل تشکیل شده باشند و صرفا در انتظار تشکیل آخرین یال الگو یعنی ضلع CD باشیم. قبل از تشکیل پیوت C و آغاز چرخش بازار در این نقطه، نمیتوان پیشاپیش از روش ذکر شده برای بدست آوردن نقطه D استفاده نمود. نکته دیگر که متاسفانه تبدیل به غلط رایجی بین نوآموزان شده است، این است که الگوهای هارمونیک صرفا میتوانند به عنوان روشی برای صدور سیگنال ورود به بازار در نقطهD مورد استفاده قرار گیرند، و استفاده از آنها به عنوان سیگنال ورود به بازار در نقطه C کاملا نادرست و غیرمجاز است. به عنوان مثال فراوان دیده میشود که نوآموزان به هنگام مواجهه با آرایشی شبیه به گارتلی نزولی(مانند تصویر فوق) در مجاورت نقطه C اقدام به خرید نموده و انتظار دارند قیمت تا نقطه D یعنی تارگت الگوی گارتلی، صعود نماید! این طرز استفاده از الگو کاملا نادرست است و الگوی «گارتلی نزولی» همانطور که از نام آن مشخص است، یک الگوی نزولی است که صرفا به عنوان سیگنال فروش میتواند مورد استفاده قرار گیرد و استناد به آن به عنوان مجوز خرید کاملا نادرست است. به همین ترتیب الگوی «گارتلی صعودی» صرفا به عنوان سیگنال خرید در نقطهD قابل استفاده است و نمیتوان از آن برای فروش در نقطهC استفاده نمود.
دیدگاهتان را بنویسید